الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال
روزانه معاملهگران زیادی به دنبال بررسی دادهها و جمع آوری اطلاعات در مورد خرید یا فروش سهام هستند. بسیاری از تحلیلگران بازار سرمایه، برای بررسی سهام و تصمیم گیری برای انجام معامله موفق و منطقی، از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند تا با استفاده از ابزارهای آن و امکاناتی که برای آنها فراهم میآورد، بتوانند شناخت بهتری از روند سهام مورد نظر خود داشته باشند. الگوهای بازگشتی یکی از مؤثرترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در تشخیص روند میباشد که همیشه مورد توجه تحلیلگران بازار است. این الگوها، اصول و ساختاری دارند که کسب آگاهی و شناخت از آنها برای هر معاملهگری که میخواهد در بازار بورس فعالیت کند، لازم و ضروری به شمار میرود.
در این مقاله سعی بر آن داریم تا به بررسی الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال بپردازیم و مطالبی که در ادامه شرح میدهیم:شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن
الگو بازگشتی چیست؟
انواع الگوهای بازگشتی:
۱ - الگوی سر و شانه کف/ سقف
۲ - الگوی سقف و کف دوقلو
۳ - الگوی سقف و کف سهقلو
4-الگوی کنج نزولی (Falling Wedge)
5-الگوی کنج بالارونده (Rising Wedge)
الگو بازگشتی (reversal patterns) چیست؟
در این الگوها، نمودار قیمتی بعد از طی روند مشخصی در طول بازه زمانی، روند آن متوقف و یا خنثی میشود و یا در جهتی مخالف روند قبلی خود، روند حرکتی جدیدی را در پیش خواهد گرفت. در الگوی بازگشتی امکان دارد که یک روند نزولی به روند صعودی قبلی بازگردد و یا یک روند صعودی به یک روند نزولی تبدیل شود. بهواقع در الگوی بازگشتی، نقطه عطفی در نمودار به وجود میآید که روند بعدی را تحت تأثیر خود میگذارد.
انواع الگوهای بازگشتی
درحالیکه تصور میشود الگوهای بازگشتی همگی مشابه هم هستند اما باید گفت اینگونه نیست و این الگوها دارای انواع بخصوص و مجزایی میباشند که در تحلیل تکنیکال به کار میروند. در این قسمت به مهمترین الگوهای موجود در مورد الگوهای بازگشتی، میپردازیم. این الگوها هرکدام جزو الگوهای قدرتمند هستند که با استفاده از آنها، به درک بهتری از نمودار قیمتی سهام و داراییهای مختلف میرسیم. این الگوهای بازگشتی، دادهها و اطلاعات دقیق و مفیدی به معاملهگران میدهد تا قبل از معامله خود تمامی جوانب نمودار سهام را بسنجند و نسبت به آن تصمیمگیری کنند. در مجموع دانستن و آگاهی از این الگوها به شناخت موقعیت سهام و پیداکردن نقاط مهم نمودار برای خرید و یا فروش کمک بسیار زیادی میکند. در ادامه به بررسی پنج الگوی مهم از دسته الگوهای بازگشتی میپردازیم.
الگوی سر و شانه کف و سقف
قبل از تشکیل یک الگوی بازگشتی، باید یک روند در مسیر قبلی وجود داشته باشد که بتوان برای بازگشت، الگویی متصور شد. الگوی سر و شانه یکی از معروفترین الگوهای کلاسیک بازگشتی محسوب میشود. این الگو در انتهای روند رخ میدهد و روند صعودی را به نزولی و برعکس، روند نزولی را به صعودی تبدیل میکند. این الگو زمانی تشکیل میشود که بعد از روند، الگویی بر مبنای چند سقف قیمتی و یا چند کف قیمتی شکل بگیرد.
این الگو زمانی تشکیل میشود که بعد از روند، الگویی بر مبنای چند سقف قیمتی و یا چند کف قیمتی شکل بگیرد.
الگوی سر و شانه سقف
در الگوی سر و شانه سقف، همان طور که در شکل زیر ملاحظه میشود، بعد از یک روند صعودی تشکیل میشود و با پایان الگو، روند صعودی به اتمام میرسد. در این الگو، شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن سه سقف تشکیل میشود که سقف میانی از دو سقف دیگر بلندتر است. بهخاطر شکل ظاهری آن، سقف وسط را سر و دو سقف کناری را شانه مینامند. پس از تکمیل الگو، مشاهده میشود که روند صعودی پایان میابد و به روند نزولی تبدیل میشود. این در زمانی اتفاق میافتد که خط گردن با حجم بالا و پرقدرت شکسته شود تا بعد از آن، روند نزولی شکل بگیرد. در این موقع، خط حمایتی قبلی، تبدیل به خط مقاومتی برای روند بعدی میشود. اگر این الگو تأیید شود، معمولاً یک روند نزول برای سهام متصور میشویم.
الگوی سر و شانه کف
در الگوی سر و شانه کف، درست برعکس بحث بالا اتفاق میافتد. در این الگو بعد از یک روند نزولی، چند کف قیمتی به وجود میآید که کف وسط، نقش سر و دو کف کناری، نقش شانه را بازی میکنند. پس از تشکیل این الگو و اتمام آن، روند نزولی تبدیل به روند صعودی میشود. اگر این الگو تأیید شود، معمولاً یک روند صعود برای سهام متصور میشویم و میتواند فرصت مناسبی برای خرید در این نقاط باشد.
الگوی سقف و کف دوقلو
این الگو بهواقع یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی به شمار میرود و باید در استفاده از آن دقت لازم را داشت. کندلهای بازگشتی در این الگو از اهمیت بالایی برخوردار است.
در الگوی سقف دوقلو، به طور معمول، یک الگوی نزولی بازگشتی تشکیل میشود. در این الگو کندلهای قیمتی، دو قله و یک دره را پدید میآورند که در شکل زیر بهوضوح قابل رویت است. اولین سقف، بالاترین میزان قیمت را ثبت میکند و در حکم یک ناحیه مقاومتی عمل مینماید. بعد از آن افت قیمت اتفاق میافتد تا یک کف جدید ساخته شود و بعد از آن نمودار قیمتی تا سقف قبلی حرکت میکند. زمانی که الگوی دوقلو ساخته شد، حال میتوان در انتظار یک روند نزولی در این الگوی بازگشتی باشیم. همان طور که مشخص است، در طی این روند حمایت به مقاومت تبدیل میشود. بهترین استراتژی معامله در این مواقع این است که در زمان افت قیمتی اول خریدار باشیم و در سقف دوم فروشنده باشیم تا در ادامه روند به سمت روند نزولی، متضرر نشویم.
الگوی کف دوقلو، برعکس الگوی سقف عمل میکند. مطابق این الگو، بعد از یک روند نزولی، نمودار قیمتی، دو کف و یک قله میسازد. برای تشکیل این الگو، حتماً باید یک روند نزولی از قبل وجود داشته باشد در غیر این صورت تشخیص آن چندان اعتباری ندارد. به هر حال اولین کف در نمودار، میتواند نشاندهنده این موضوع باشد که احتمال زیاد کف دوم هم در همین حوالی شکل خواهد گرفت. بین کف اول و کف دوم، یک افزایش قیمتی خواهیم داشت که قله مینامیم. پس از تکمیل الگوی کف دوقلو، طبیعتاً شاهد یک روند صعودی در روند سهام خواهیم بود.
بهترین استراتژی معاملاتی در این الگو، به این صورت میباشد که وقتی، کندل بازگشتی از کف دوم به سمت بالا در حرکت باشد، فرصت مناسب برای خرید خواهد بود چراکه یک روند صعودی قدرتمند در آن نقطه به وجود میآید.
الگوی سقف و کف سهقلو
این الگو شباهت بسیار زیادی به مبحث بالا در مورد الگوی دوقلو دارد اما با یک تفاوت در تعیین سقف و کف جدید. زمانی که الگوی سقف و کف دوقلو در شکستن سطوح حمایتی و مقاومتی خود ناکام باشند، فعلوانفعالات بازار و کشمکش میان خریداران و فروشندگان سهم باعث میشود تا یک کف و یک سقف دیگر به الگو اضافه شود و به عبارتی یک نوسان دیگر در نقطه حمایت و نقطه مقاومت، اتفاق میافتد و در این حالت ما با یک الگوی سقف و کف سهقلو و در واقع با سه سقف قیمتی مواجه خواهیم شد که در شکل زیر قابلمشاهده میباشد.
در الگوی سقف سهقلو، هرگاه نمودار سهام سقف جدید سوم را لمس کرد، بهاحتمال بسیار زیاد در یک الگوی برگشتی، وارد روند نزولی خواهد شد.
به همین ترتیب در الگوی کف سهقلو، زمانی که نمودار قیمتی، کف جدید سوم را لمس کرد، بهاحتمال بسیار زیاد در یک الگوی برگشتی، وارد روند صعودی خواهد شود.
الگوی کنج نزولی (Falling Wedge)
الگوی کنج به طور معمول، خبر از یک توقف در روند و بعد در ادامه، تبدیلشدن به یک روند بازگشتی، میدهد. در الگوی کنج نزولی پایین رونده، یک الگوی مخروطی شکل به سمت پایین شکل میگیرد اما برخلاف ظاهر آن، این روند اصلاً نزولی نیست و پس از اتمام الگو و خروج کندل بازگشتی از کنج، یک روند صعودی در این حالت اتفاق میافتد.
در این الگو نیز لازم است قبل از تشکیل کامل الگو، یک روند قبلی در نمودار داشته باشیم. بعد از تغییر روند به سمت الگوی کنج نزولی، معاملات سهام در نوسانات قیمتی و شکل مخروطی قرار میگیرد تا زمانی که بتواند از کنج این مخروط خارج شود. در این هنگام، ما شاهد یک روند صعودی در کندلهای قیمتی خواهیم بود که تحلیلگران با پیداکردن این نقطه فرصت مناسبی را برای خرید به دست میآورند چراکه هر لحظه نمودار سهام وارد روند صعودی خود خواهد شد.
به همان نحوی که در تحلیل تکنیکال اغلب به دنبال شکست مقاومت هستیم، در الگوی کنج نزولی نیز باید سطح مقاومتی در کنج، شکسته شود تا بتوان برای آن سیگنال خرید و یا روند صعودی متصور شد.
الگوی کنج بالارونده (Rising Wedge)
طبیعتاً خلاف جهت الگوی کنج پایین رونده، الگوی کنج بالارونده تشکیل میشود. در این الگو، نمودار کندلی سهام بعد از یک روندی که از قبل وجود داشته است، وارد نوسانات قیمتی و عرضه و تقاضایی میشود که تشکیل یکشکل مخروطی به سمت بالا میدهد. این مخروط به صورتی است که در طی معاملات روزانه، کفها و سقفهای جدید به سمت بالا میسازد. این نوسانات تا جایی ادامه پیدا میکند که چندین بار سقف و کف جدید ساخته باشد. طبق الگوی کنج بالارونده، هرگاه سطوح مقاومتی در مخروط، شکسته شود، هر لحظه امکان دارد، الگو تکمیل شود و شاهد روند نزولی در حرکت بعدی سهام باشیم.
به همان ترتیبی که شکسته شدن حمایت در تحلیل تکنیکال، یک هشدار به معاملهگر تلقی میشود، در الگوی کنج بالارونده نیز با شکست حمایت در کنج مخروط به پایین، هر لحظه این احتمال وجود خواهد داشت تا روند نمودار به سمت روند نزولی حرکت کند و این میتواند نمودار قیمتی سهم را تا مدتها وارد فاز افت قیمتی نماید.
بنابراین میتوان گفت در هر دو الگوی کنج نزولی و کنج بالارونده، کندل قیمتی نمودار، مانند فنری در کنج فشرده میشود تا زمانی که با شکست مقاومت و یا شکست حمایت، نمودار سهام با قدرت وارد روند بعدی خود شود. این روند در الگوی کنج نزولی قطعاً صعودی و در الگوی کنج بالارونده، نزولی خواهد بود.
جمعبندی
الگوهای بازگشتی از مباحث مهم در تحلیل تکنیکال میباشد و در کنار سایر ابزارهای تحلیلی، از قدرت بالایی برخوردار میباشند. این الگوها برای تحلیلگران و فعالان بازار سرمایه حائز اهمیت هستند به طوری که بسیاری از معاملهگران بازار برای تعیین نقاط خرید و فروش خود از الگوهای بازگشتی استفاده میکنند تا درک بهتری از روند آتی سهام خود داشته باشند. الگوهای بازگشتی به پنج دسته مهم تقسیم میشوند که هرکدام تشکیل الگویی با اشکال مختلف میدهند و بسته به نوع آن، تفسیرهای متفاوتی ارائه میشود. در این مقاله سعی بر این داشتیم تا به بررسی انواع الگوهای بازگشتی بپردازیم و طراحی استراتژی خرید یا فروش بر اساس آنها را شرح دهیم.
آن چیزی که مسلم است این نکته خواهد بود که تشخیص الگوهای بازگشتی نیاز به کسب مهارت و تجربههای بالا دارد تا بهراحتی بتوان با آنها کار کرد. از همین رو کارگزاری اقتصاد بیدار با همکاری مشاورین و متخصصین خود خدمات تحلیلی و آموزشی خود را به علاقهمندان بازار سرمایه ارائه میدهد که کافی است با دفاتر آن در تماس باشید.
تشخیص نقطه بازگشت روند در فارکس
یکی از متداولترین فعالیتها در بین تریدرهای مبتدی معاملات روند می باشد که یکی از مشکلات این نوع معاملات البته برای معامله گران تازه وارد تعیین و تشخیص نقطه بازگشت روند است که معامله گر باید قبل از آن معامله را ببندد و یا بر عکس بلافاصله در آغاز یک روند جدید وارد بازار شود.
یک معامله گر باید قدرت تشخیص و درک این که این یک بازگشت روند است و اصلاح نیست را داشته باشد و برای گرفتن نتیجه مثبت باید با استفاده از ابزارهایی مثل اندیکاتورها و واگراییها این روندها را تشخیص دهد.
در ادامه مطلب به بررسی اینکه چگونه نقطه بازگشت روند در فارکس را شناسایی کنیم، خواهیم پرداخت.
ابزار های تشخیص روند
معامله در جهت روند می تواند بسیار ساده و سودده باشد، اما در مواقعی تعداد معامله گران طرف غالب و حجم پوزیشنهای معاملاتی آنها کاهش مییابد، در این لحظه وقتی طرف ضعیفتر قدرت بیشتری پیدا میکند یک بازگشت روند رخ میدهد و هدف یک معامله گر پیش بینی و استفاده از این موقعیت ها برای دریافت سود می باشد.
از ابزارهای مهمی که در تشخیص بازگشت روند می تواند به معامله گر کمک کند می توان به موارد زیر اشاره کرد.
سطوح حمایتی و مقاومتی
اساس و پایه معاملات در بازارهای مالی، تشخیص نقاط حمایت و مقاومت قیمت می باشد و معامله گران توسط این سطوح تصمیمات معاملاتی خود را میگیرند.
این سطوح در مواقع مختلف از ریزش یا افزایش قیمت جلوگیری میکنند و به همین علت تشخیص ناحیه حمایت و مقاومت جزو اساسیترین و همچنین پر اهمیت ترین نکاتی است که باید معاملهگران به آن تسلط داشته باشند.
سطوح حمایت، برای خریدارن از اهمیت خاصی برخوردار است و هنگامی که قیمت به این سطوح نزدیک میشود، سطوح مقاومتی برای فروشندگان جذابیت دارد، وقتی قیمت به این سطوح میرسد معاملهگران اقدام به فروش شدید میکنند، چون انتظار نزولی شدن قیمت در این ناحیه زیاد است.
پیشنهاد مطالعه: نحوه معامله در بازار فارکس
الگو های بازگشتی
الگوهای بازگشتی ( reversal patterns )، هنگامی تشکیل میشوند که نمودار قیمتی بعد شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن از طی کردن روند مشخصی در طول یک بازه زمانی، روند آن متوقف و یا خنثی میشود.
در الگوی بازگشتی امکان دارد که یک روند نزولی به روند صعودی قبلی بازگردد و یا یک روند صعودی به یک روند نزولی تبدیل شود و معمولا یک الگو، یک شکل اغلب تکراری در تجزیه و تحلیل کندل تکنیکال است که رفتار روند را در آینده پیش بینی میکند.
مفهوم اصلی الگو ها وابسته به ثبات شکل گیری شکل اصلی آن ها است، اما باید توجه داشت که بازار آنطور که ما فکر میکنیم مرتب نیست، به بیان دیگر باید گفت پیدا کردن یک الگوی کامل، ممکن است در بازار کمتر به وجود آید و برای شناسایی و تشخیص یک الگو باید مهارت زیادی داشته باشید.
مشاهده بیشتر: آموزش پیشرفته فارکس
پیوت پوینت
پیوت ها یکی از پر کاربرد ترین ابزار در جهت بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت میباشد و به طور کلی برای تخمین زدن روند بازار در تایم فریم های مختلف مورد استفاده قرار میگیرد و در جهت تشخیص، برای تغییر روند یک نمودار میتواند کمک کند.
پیوت پوینت ها میان سه سطح حمایت و مقاومت قرار گرفتهاند که در آن ها فضای فارکس دچار تغییر می شود.
اگر قیمت بالای خط P باشد، نشان از تمایل قیمت برای صعود بیشتر و رسیدن به سطح های بالاتر قیمتی است، اگر قیمت در زیر سطح P باشد، نشان از احتمال نزول بیشتر و رساندن خود به سطح های دیگر پیوت میباشد.
اندیکاتور ها
اندیکاتور ها خود نیز انواع بسیار زیادی دارند و هرکدام روش خاصی را اعمال می کند به معامله گران کمک میکنند اطلاعاتی که شاید از چشم آنها دور باشد را بدست آورده و به کمک آنها تصمیم بهتری بگیرند.
این ابزارها این کار را با استفاده از فرمول ها و محاسبات ریاضی بدست آورده و در اختیار معامله گر قرار میدهند .
اندیکاتور ها را از نظر زمانی می توان به دو نوع اندیکاتورهای پیشرو یا Leading و اندیکاتورهای دنباله رو یا Lagging تقسیم کرد که اندیکاتورهای پیشرو اطلاعات را زودتر از قیمت و اندیکاتورهای دنباله رو با تاخیر اطلاعات را در اختیار معامله گر قرار میدهند.
واگرایی ها
واگرایی یا ( Divergence ) در تحلیل تکنیکال به معنای تناقض حرکتی بین اندیکاتور و قیمت میباشد.
واگرایی ها را می توان به دو نوع واگرایی مخفی ( Hidden Divergence ) و واگرایی معمولی ( Regular Divergence ) تقسیم کرد.
واگرایی معمولی می تواند در هر دو روند صعودی و نزولی تشکیل شود و هنگام تشکیل آن باید به اندیکاتورها توجه کنیم، هنگامی به وجود میآید که قیمت در انتهای یک روند باشد و در آن هنگام جهت حرکتی اندیکاتور خلاف جهت حرکتی نمودار عمل کند .
این نوع واگرایی نشان از برگشت یا استراحت قیمت دارد، اما هیچ چیز صد درصدی در بازار وجود ندارد و ممکن است قیمت بعد از ایجاد واگرایی به حالت خنثی یا رنج در بیاید.
در مقابل آن، در واگرایی مخفی باید به حرکت قیمت توجه کنیم و این نوع واگرایی هم می تواند در هر دو روند صعودی و نزولی به وجود آید که قیمت در حال اصلاح است و با تشکیل شدن واگرایی مخفی، روند قیمتی در جهت روند غالب حرکت میکند و نشاندهنده قدرت روند غالب و از سرگیری آن هستند.
فیبوناچی
از ابزار فیبوناچی میتوان روشی برای تحلیل بازگشت یا ادامه روند استفاده کرد و همچنین اغلب تحلیل گران معتقدند با استفاده صحیح از این ابزار میتوان رفتار بازار را تا 70% مواقع پیش بینی کرد، نحوه تشکیل این اعداد حاصل جمع دو عدد قبلی با یکدیگر میباشد.
از ابزار فیبوناچی نیز، میتوان به عنوان سطوح ایجاد سطوح حمایتی و مقاوتی استفاده کرد.
در تحلیل تکنیکال انواع مختلفی فیبوناچی وجود دارد و با استفاده از ابزارهای فیبوناچی میتوانیم آینده بازار را پیشبینی کنیم که عبارتند از:
جمع بندی نهایی
در تحلیل تکنیکال ابزارهای زیادی برای پیش بینی نقاط بازگشت روند وجود دارد، اما باید در نظر داشت که هیچ گاه نباید توسط یک سیگنال وارد معامله شد.
ما در این مقاله سعی کردیم چند سیگنال مهم برای بازگشت روند را به شما دوستان عزیز بیان کنیم که با تجمع این سیگنال ها در یک ناحیه می توان سیگنال مهمی مبنی بر بازگشت روند دریافت کرد.
شما دوستان عزیز میتوانید برای اطلاعات بیشتر در مورد هر کدام از ابزارهایی که در این مقاله گفته شد، به مقاله مربوطه آن در وب سایت آموزش ساده بورس مراجعه نمایید.
سوالات متداول
نقطه بازگشت روند چیست؟
در یک روند (صعودی-نزولی) ممکن است چندین فاکتور بازگشتی وجود داشته باشد و هشداری مبنی بر پایان یک روند را دهد که به این سطوح، نقطه بازگشت روند گفته می شود.
از چه ابزار هایی برای تشخیص نقاط بازگشتی می توان استفاده کرد؟
ابزار های مختلفی در تحلیل تکنیکال برای این منظور وجود دارد اما به صورت کلی می توان به سطوح مقاومت و حمایت، فیبوناچی، الگوهای بازگشت روند، پیوت پوینت ها، اندیکاتورهای تکنیکال و واگرایی ها اشاره کرد.
چگونه نقطه بازگشت روند در فارکس را شناسایی کنیم؟
یکی از متداولترین فعالیتها در بین تریدرهای مبتدی معاملات روند است. یکی از مشکلات این نوع معامله تعیین و تشخیص نقطه بازگشت روند است که سرمایه گذار باید قبل از آن معامله را ببندد. برعکس این موضوع هم وجود دارد. یعنی سرمایه گذار باید بیوقفه پس از شروع یک روند جدید وارد آن شود. یک سرمایه گذار برای گرفتن نتیجه مثبت باید با استفاده از ابزارهایی مثل اندیکاتورها و واگراییها این روند هارا تشخیص دهد. در ادامه مطلب به بررسی اینکه چگونه نقطه بازگشت روند در فارکس را شناسایی کنیم؟ خواهیم پرداخت..
روند و ابزار های تشخیص آن
مسلط شدن چشمگیر فروشندگان (روند صعودی) و یا خریداران (روند نزولی) بر بازار، یک روند قوی را تشکیل میدهد. زمانی که تعداد سرمایه گذاران طرف قدرتمند و حجم فعالیتهای معاملاتی آنها کاهش پیدا میکند؛ قیمت نیز در آن بازه زمانی کم میشود. در این زمان وقتی طرف ضعیفتر قدرت بیشتری پیدا میکند یک بازگشت روند رخ میدهد.
ابزار های تشخیص بازگشت نقطه روند:
- اندیکاتورهای آنالیز کننده تکنیکال
- واگرایی یا (Divergence)
- الگوهای بازگشتی روند
- سطوح (مقاومت و پشتیبانی، فیبوناچی)
- پیوت پوینت ها یا (Pivot Points)
در ادامه با این ابزار های تشخیص بازگشت نقطه روند آشنا می شویم و در رابطه با هر یک توضیحاتی داده می شود.
اندیکاتورهای آنالیز کننده تکنیکال
ابن اندیکاتور ها خود نیز انواع بسیار زیادی دارند و هرکدام روش خاصی را اعمال می کند. خوب است با برخی از انواع این اندیکاتور ها آشنا شویم.
اسیلاتور ها: این ابزار تکنیکال محدوده مورد انتطار برای معامله یا خارج از محدوده مورد انتظار را تعیین می کند. اسیلاتور ها استفاده زیادی برای شرایط پیش فروش یا خرید را در بازار مشخص می کنند؛ درحالی که بعضی از آن ها برای شناسایی روند ها استفاده می شوند.
اندیکاتور های کانال: اکثر روند های معکوس در مرز های این کانال رخ می دهد. اندیکاتور کانال قیمت به ما کمک می کند تا انواع مختلفی از کانال ها را در نمودار ها رسم کنیم.
واگرایی یا (Divergence)
در واقع اختلاف بین اندیکاتور تکنیکال و جهت قیمت را واگرایی مینامند. واگرایی سیگنالی اضافی اما در مقابل بسیار قوی است که معکوس شدن را پیش بینی میکند. پنل واگرایی در اصل یک درگاه اطلاعاتی با سیگنال های خرید و فروش است که برای همه جفت ارزها در همه بازههای زمانی قابل استفاده است.
در واگرایی به بسیاری از تفاوتهای جزئی باید توجه شود؛ زیرا در غیر این صورت دچار اشتباه میشویم. به همین دلیل این ابزار تشخیص برای همه افراد مناسب نیست.
برخی از ویژگی های پنل واگرایی:
- نمایش نکاتی برای تنظیم صحیح استاپ لاس (Stop Loss) و تیک پروفیت (take Profit)
- امکان تنطیم جفت ارز و بازه زمانی در پنجره نمودار
- ترسیم خطوط تایید واگرایی توسط اندیکاتور و مشخص کردن منطقه سیگنال
الگو های بازگشتی روند
در واقع یک الگو شکلی تکراری در تجزیه و تحلیل تکنیکال است و رفتار های روند را پیش بینی می کند. الگو ها اکثرا یک ابزار کمکی برای ساخت سطوح و داده ها و اطلاعات اندیکاتور های تکنیکال هستند.
مفهوم کاربرد عملی الگوها: مفهوم اصلی الگو ها وابسته به ثبات شکل گیری شکل اصلی آن ها است. اما باید توجه داشت که بازار آنطور که ما فکر میکنیم مرتب نیست. به بیان دیگر بایدگفت پیدا کردن یک الگوی کامل تقریبا غیر ممکن است. برای شناسایی و تشخیص یک الگو باید مهارت زیادی داشته باشید.
سطوح(مقاوت و پشتیبانی، فیبوناچی)
این یکی از ساده ترین ابزار های تشخیص نقطه بازگشت روند است. یکی از روش های رایج میان تریدر ها ساخت سطوح است. به طور مثال می توان گفت بسیاری از افراد از اعداد رند استفاده بیشتری می کنند. در این حال روی یک قیمت خاص مقدار زیادی استاپ و تیک پروفیت وجود دارد و در این زمان یک سطح مقاومت و حمایت قوی ظاهر می شود. این سطح در آینده می تواند دوباره توسط تریدر ها، یک سطح کلیدی در نظر گرفته شود.
پیوت پوینت ها یا (Pivot Points)
این ابزار تشخیص نقطه بازگشت روند نقاط محوری و کلاسیک هستند. پیوت پوینت ها میان سه سطح مقاومت و حمایت قرار گرفته اند که در آن ها فضای فارکس دچار تغییر می شود.
جمع بندی
ابزار های تشخیص نقطه بازگشت روند در فارکس انواع بسیاری دارند اما هیچ یک از آن ها کامل نیستند. نباید آن ها را با یکدیگر ترکیب کنیم زیرا باعث سردرگمی ما می شود و نتایج مثبتی ندارد. باید همیشه توجه داشته باشیم که بازار مالی را نمی توان به طور دقیق پیش بینی کرد. پس اگر این اندیکاتور های نام برده خواسته های شمارا برآورده نکردند به این معناست که از اندیکاتور صحیحی اسفاده نکرده اید و یا روش کار با آن را به درستی یاد نگرفته اید.
روش تشخیص بازگشت و اصلاح قیمت
همانطور که در درس مربوط به تفاوت اصلاح و ریزش (Reversal) متوجه شدید، گاهی اوقات تشخیص بازگشت و اصلاح قیمت نسبت به هم کاری دشوار است زیرا ما نمیدانیم کدام سقف یا کف اهمیت دارد و باید به چه نکاتی در چارت توجه کنیم تا بهتر آنها را تشخیص دهیم. از طرفی دانستن این موضوع به سودسازی ما کمک بسیار زیادی میکند؛ به همین دلیل در این درس به صورت کامل یاد میگیرید یک بازگشت را چه در اصلاح (وقتی اصلاح تمام میشود، قیمت در واقع از آن نقطه شروع به بازگشت در جهت روند میکند) و چه در موارد دیگر تشخیص دهید.
چندین تفاوت اساسی در تشخیص بازگشت قیمت در یک روند بلندمدت و اصلاح موقتی قیمت وجود دارد. دلایل اصلی آن در جدول زیر آورده شده است:
اصلاح | بازگشت |
---|---|
معمولاً بعد از یک حرکت قوی یا موج حرکتی تشکیل میشود. | میتواند هر زمان رخ دهد! |
یک حرکت خلاف جهت کوتاه مدت و موقتی است! | یک حرکت قیمتی بلند مدت است! |
فاندامنتال (مثل اقتصاد کلان) در آن تأثیری ندارد! | فاندامنتال در آن تأثیر دارد که معمولاً باعث سرعت بخشیدن به ریورسال بلندمدت میشود. |
در روند صعودی، تمایل به خرید بیشتر است، پس به احتمال بالاتر قیمت یک رالی صعودی دیگر خواهد داشت. همچنین در روند نزولی، تمایل به فروش بیشتر است پس احتمال نزول قیمت بیشتر است. | در یک روند صعودی، تمایل بسیار کمی برای خرید وجود دارد که باعث میشود قیمت مدام کاهش یابد. در روند نزولی نیز، تمایل خیلی کمی برای فروش وجود دارد که باعث میشود قیمت افزایش یابد. |
نحوه تشخیص بازگشت و اصلاح قیمت
روش شماره 1: اصلاح فیبوناچی
حتماً میدانید که یکی از معروفترین روشهای تشخیص اصلاح یا correction، استفاده از اصلاح فیبوناچی است.
در بیشتر موارد، سطوحی که برای ما مهم هستند، درصدهای ۳۸.۲، ۵۰ و ۶۱.۸ هستند.(لول ۶۱.۸ را برخی از دوستاران ابزار فیبوناچی، سطح طلایی مینامند، زیرا احتمال واکنش قیمت به این سطح بسیار بالا است)
اگر قیمت تمام این سطوح را دانه به دانه بشکند، احتمال یک بازگشت زیاد میشود. دقت کنید که باز هم میگوییم احتمال، زیرا در بازار مالی همه چیز احتمالات است.
در مثال بالا، قیمت قبل از آنکه به روند خود ادامه دهد، یک استراحت کرده و تا سطح ۶۱.۸ فیبوناچی اصلاح یا پولبک کرده است.
در لگ بعدی، این اصلاح تا سطح ۵۰ درصد بوده و سپس حرکت ادامه پیدا کرده است.
روش شماره 2: نقاط بازگشتی (pivot points)
روش بعدی برای اینکه تشخیص دهیم آیا قیمت در حال بازگشت است یا خیر، استفاده از نقاط بازگشتی است.
در یک روند صعودی، معامله گران به مناطق حمایت پایینتر (S1,S2,S3) نگاه می کنند و منتظر می مانند تا شکسته شود.
در یک روند نزولی ، معامله گران به نقاط مقاومت بالاتر (R1,R2,R3) نگاه می کنند و منتظر می مانند تا شکسته شود.
اگر شکسته شود، می توان انتظار یک بازگشت را داشت! برای کسب اطلاعات بیشتر یا یادآوری مطالب، به دروس نقاط بازگشتی مراجعه کنید!
روش شماره 3: خطوط روند
آخرین روش، استفاده از خطوط روند است. وقتی یک خط روند اصلی شکسته شود، به احتمال بسیار زیاد یک بازگشت رخ میدهد. با استفاده از این ابزار تکنیکالی همراه با الگوهای شمعی ژاپنی، یک تریدر میتواند احتمال بالای بازگشت را تشخیص دهد.
روش شماره ۴: شکستن الگوها
الگوهای تکنیکالی بسیار مهم هستند. وقتی یک شکست در الگوهای بازگشتی رخ بدهد، احتمال وقوع آن نیز به وجود میآید. همچنین الگوهای ادامه دهنده نیز برای بررسی اصلاح بسیار پر کاربرد هستن. پس میتوان نتیجه گرفت که الگوهای تکنیکالی هم برای تشخیص بازگشت و هم اصلاح کاربرد دارند.
برای تشخیص کامل آنها درس زیر و درسهای بعدی آن را به دقت مطالعه کنید:
چگونه خود را از بازگشت ناگهانی قیمت حفظ کنیم؟
جالب است که اکثر تریدهای تازهکار، اصولیترین روشهای محافظت از سرمایه را نادیده میگیرند. اینکار دقیقاً مثل این است که بگویید من یک شناگر ماهر هستم پس وقتی به دریا میروم، نیازی به تدابیر حفاظتی مثل غریقنجات یا تیوب ندارم. متاسفانه حتی خیلی از شناگران ماهر در همین دریای خزر خودمان به دلیل این غفلت، جان باختهاند.
همانطور که در دریای خروشان، استفاده از تیوب به شما کمک میکند غرق نشوید. در بازارهای مالی از جمله فارکس که سرعت نابودی سرمایه میتواند بسیار بالا باشد، شما نیاز به تیوب دارید و آن تیوب همان Stop Loss است.
حتی یک اصلاح قیمتی که همهجوره روی ادامه دادن روند در آن حساب باز کردهاید، میتواند بدون هیچ نشانهای تبدیل به یک بازگشت شود. بدین منظور قرار ندادن Stop loss با کمال احترام، یک حماقت است!
همین استاپ لاس بسیار ساده، ترفندهایی چون Trailing و Risk Free کردن دارد که اگر روی این ترفندها مسلط شوید، میتوانید ماکزیمم سود را با ریسک کم انجام دهید.
نتیجه گیری
در حالی که این روش ها برای تشخیص بازگشت و اصلاح قیمت کاربرد دارند، اما تنها راه ممکن نیستند. در پایان هیچ چیزی جای تجربه و دانش را نمیگیرد.
با وقت گذاشتن کافی پای چارت، می توانید روشی را که با شخصیت معامله گر شما در بازار فارکس مطابقت داشته باشد، به سادگی تشخیص بازگشت و اصلاح قیمت را انجام دهید.
شما مجبور نیستید توسط “یک اصلاح ریز” حساب معاملاتی خود را بسوزانید. لازم نیست همه سودتان دود شود. پس Stop Loss باید برای شما مقدس باشد.
آشنایی جامع با الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال
الگوهای نموداری عصای دست تحلیلگران فنی است؛ چرا که شاخص خوبی برای پیش بینی رفتار بازار در آینده هستند و اگر تغییری در کمین روند بازار باشد، الگوهای نموداری بلافاصله سیگنال میدهند. مهمترین الگوهای نموداری قیمت، الگوهای بازگشتی و ادامه دهنده نام دارند که پیش نیاز آنها وجود یک روند قبلی در بازار است. در این مقاله قصد داریم به طور کامل با انواع رایج الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال آشنا شویم. اگر قصد دارید از این الگوها در معاملات هوشمندانه خود استفاده کنید، با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله :
الگوی بازگشتی به چه معناست؟
در تجزیه و تحلیل فنی، تغییر بین روندهای صعودی و نزولی با الگوهای قیمت نشان داده میشود. الگوی بازگشتی نوعی الگوی قیمت است که از تغییر در روند خبر میدهد. دورههایی که قدرت و انرژی گاوها یا خرسها (در روندهای صعودی یا نزولی) ته کشیده و روند متوقف میشود. سپس نیروی حریف، جان تازه گرفته و روند در جهت جدیدی (گاوی یا خرسی) حرکت میکند. به عنوان مثال یک روند صعودی که با قدرت و انرژی گاوها پشتیبانی میشود، میتواند متوقف شده و در نهایت جای خود را به خرسها بدهد که منجر به تغییر مسیر حرکت روند به سمت مخالف میشود.
سادهتر بگوییم، هر زمان که قیمت پس از وقفه، یک روند معکوس را پیش رو میگیرد، الگوی قیمت به عنوان الگوی بازگشتی شناخته میشود. شکل گیری این الگو نسبت به الگوهای ادامه دهنده به زمان بیشتری نیاز دارد. در ادامه نمونههایی از رایجترین الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال را معرفی خواهیم کرد.
انواع الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال
الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه یک الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال است که میتواند معمولی یا معکوس باشد. معامله گران در روندهای صعودی بازار به دنبال الگوی سر و شانه کلاسیک و در روندهای نزولی به دنبال الگوی سر و شانه معکوس میگردد که البته چندان رایج نیست.
در الگوی سر و شانه کلاسیک:
- بازار ابتدا به اوج میرسد و سپس سقوط میکند، بدین ترتیب اولین شانه تشکیل میشود.
- در مرحله بعد قیمت ارز بار دیگر صعود میکند و به بالاترین سطح خود میرسد، سپس مجدداً سقوط میکند و سر را تشکیل میدهد.
- شانه دیگر زمانی تشکیل میشود که قیمتها مجدداً بالا رفته و تقریباً هم سطح قیمت ارز در مرحله اول (شانه اول) میشود.
پس شکل هندسی نمودار الگوی سر و شانه کلاسیک (معمولی)، از سه قله تشکیل میشود که قله مرکزی (سر) از دو قله دیگر (شانهها) بلندتر است، به همین ترتیب الگوی سر و شانه معکوس از سه دره رو به پایین تشکیل میشود که دره مرکزی از باقی درهها عمیقتر است.
- در الگوی سر و شانه کلاسیک، خط گردن، پایینترین نقاط دو طرف سر را به هم وصل میکند. در این الگو هرجا که خط قیمت، خط گردن را قطع کند، آن نقطه یک «فرصت فروش» مناسب خواهد بود.
- در الگوی سر و شانه معکوس، خط گردن، بالاترین نقاط دو طرف سر را به هم وصل میکند. در این الگو هر جا که خط قیمت، خط گردن را قطع کند، آن نقطه یک «فرصت خرید» مناسب خواهد بود.
الگوی دره یا کنج در روند صعودی
الگوی دره یا کنج یک الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال است که به دلیل شکل ظاهری آن بر روی نمودار، به عنوان «گوه صعودی» نیز شناخته میشود. این الگو زمانی اتفاق میافتد که سهام در بازار صعودی یا نزولی باشد، یعنی خطوط صعودی حمایت و مقاومت بالا و پایین، در یک نقطه به هم برسند و یک کنج تشکیل دهند. این الگو یکی از الگوهای بازگشتی است که در انتهای روند پدیدار میشود. شیب هر دو خط در این الگو به سمت بالا (صعودی) و شیب خط پایینی (خط حمایت) بیشتر از خط بالایی (خط مقاومت) است.
این شاخص بسیار قابل اعتماد و یکی از بهترین الگوهای بازگشتی موجود است، البته میتوان آن را در رده شاخصهای ادامه دهنده نیز قرار داد. به هرحال مهم نیست که این سیگنال بازگشتی یا ادامه دهنده است، در هر دو مورد، کنج صعودی خبر از احتمال خرسی شدن بازار میدهد.
الگوی دره یا کنج در روند نزولی
هنگامی که در یک روند نزولی کلی، یک الگوی دره یا کنج نزولی رخ میدهد، نشانه کند شدن حرکت نزولی و یکی از انواع الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن است. در این صورت اگر قیمتها بالا رفته و از الگو خارج شود، میتوان یک افزایش شدید قیمت را پیش بینی کرد. اما زمانی که الگوی دره در روند صعودی رخ میدهد، نشان میدهد که قیمت و حرکات قیمت رو به کاهش است. اگر قیمتها افزایش یافته و از محدوده الگو خارج شود، احتمالاً روند صعودی ادامه خواهد یافت.
این شکل زمانی اتفاق میافتد که خطوط حمایت و مقاومت در نقطهای به هم میپیوندند و یک گره نزولی ایجاد میکنند. در این حالت شیب هر دو خط به سمت پایین و شیب خط پایینی (خط حمایت) کمتر از خط بالایی (خط مقاومت) است.
الگوی سقف و کف دوقلو
الگوی سقف و کف دوقلو یکی از شناخته شدهترین و قدرتمندترین تکنیکهای پولسازی است که معامله گران فارکس تاکنون شناختهاند. به این شکل که بازار دو صعود یا نزول متوالی در تقریباً در یک سطح قیمت ایجاد میکند. الگوی سقف و کف سه قلو نیز مشابه همین الگو است، با این تفاوت که سه قله و سه دره دارد، در ادامه با آن بیشتر آشنا میشویم.
الگوی سقف دوقلو
این الگو زمانی رخ میدهد که قیمت سعی دارد از بیشترین حد اخیر عبور کند، اما شکست میخورد. سقف دوقلو از دو قسمت با ارتفاع تقریباً مساوی تشکیل میشود و در طول یک روند صعودی شکل میگیرد.
دو قسمت بالا و پایین نشان دهنده دو تلاش ناموفق بازار برای شکستن سطح حمایت یا مقاومت است. در مورد دو سقف که در کنارهم شبیه حرف M به نظر میرسند، یک فشار اولیه تا سطح مقاومت با تلاش ناموفق دوم دنبال میشود، در نتیجه روند معکوس خواهد شد.
الگوی کف دوقلو
عکس الگوی سقف دوقلو، الگوی کف دوقلو است که یک نمودار رو به بالا و مشابه شبیه حرف W است. این الگو همیشه به دنبال یک روند نزولی عمده یا جزئی اتفاق میافتد و نشان دهنده یک سیگنال صعودی قوی است. الگوی کف دوقلو کلاسیک معمولاً نشان دهنده یک تغییر متوسط یا بلند مدت در روند است و زمانی رخ میدهد که قیمت سعی میکند سطح حمایتی را پشت سر بگذارد و دومین تلاش ناموفق را برای شکستن سطح حمایت انجام میدهد. به طور کلی اگر فاصله نقاط مساوی از یکدیگر زیاد باشد، الگوی سقف دوقلو (به شکل M) و الگوی کف دوقلو (به شکل W) قدرتمندتر خواهند بود.
الگوی سقف سه قلو
الگوی سقف سه قلو نوعی الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال است که در زمینه تحلیل فنی و پیش بینی حرکت بازگشتی قیمتها با استفاده از نمودارها مورد استفاده قرار میگیرد. این الگو از سه قله تشکیل میشود و حاکی از آن است که احتمالاً قیمت آن ارز دیگر افزایش نخواهد یافت و کاهش قیمت در راه است.
الگوی سقف سه قلو پس از یک روند صعودی رخ میدهد و نقطه مقابل آن الگوی کف سه قلو است که نشان میدهد قیمت دارایی دیگر کاهش نمییابد و ممکن است بالاتر برود.
عملکرد الگوی سقف سه قلو
الگوی سقف سه قلو یا (Triple Top Pattern) زمانی رخ میدهد که قیمت یک دارایی (ارز یا سهام) سه قله تقریباً هم سطح ایجاد کند. مساحت این قلهها مقدار مقاومت آنها است. پس از اوج سوم، اگر قیمت سقوط کرده و به پایینترین حد خود برسد، الگو کامل تلقی شده و معامله گران منتظر حرکت نزولی قیمتها خواهند شناسایی روند و نقاط بازگشتی آن بود.
این الگو به ما میگوید که پس از چند بار تلاش پیاپی، دارایی در این رنج قیمت، خریدار زیادی ندارد. با پایین آمدن قیمتها، همه آن معاملهگرانی که در طول این الگو دارایی مورد نظر را خریداری کرده بودند، آن را به فروش میگذارند. زمانی که قیمتها از پایینترین سطح ممکن عبور میکنند، میزان فروش دارایی افزایش یافته و خریداران موقعیت خود را رها میکنند.
البته هیچ الگویی همیشه کاربردی نیست و ممکن است در این میان شاهد استثناهایی باشیم. گاهی اوقات الگوی سقف سه قلو تشکیل و تکمیل میشود و معامله گران باور میکنند که دارایی درحال سقوط است و به این روند ادامه خواهد داد؛ اما پس از مدتی قیمت بهبود یافته و به بالای ناحیه مقاومت حرکت میکند.
الگوی کف سه قلو
الگوی کف سه قلو نیز یکی از الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال و نوعی نمودار صعودی است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد و با سه سطح پایین و سپس یک شکست بالاتر از سطح مقاومت شناخته میشود. این الگو معمولاً پس از یک روند نزولی طولانی مدت در بازار خرسی ظهور میکند.
اولین کف میتواند نشان دهنده حرکت عادی قیمت باشد، دومین کف نشان دهنده افزایش سرعت گاوها و آمادگی آنها برای بازگشت احتمالی است، کف سوم نیز نشان میدهد که پشتیبانی (Support) قوی در راه است و احتمالاً خرسها زمانی که قیمت از سطوح مقاومت بگذرد، تسلیم خواهند شد. به طور کلی برای شناسایی الگوی کف سه قلو، چند قاعده اصلی وجود دارد:
- قبل از وقوع الگو، باید یک روند نزولی وجود داشته باشد.
- قیمت در سه سطح پایین باید تقریباً مشابه باشد و فاصله نقاط کف از یکدیگر زیاد باشند. دقت کنید که لازم نیست قیمتها دقیقاً برابر باشند، کافی است به حدی نزدیک باشند که یک خط روند افقی را تشکیل دهند.
- مقدار حجم (Volume) باید در سراسر الگو کاهش یابد، به این معنی که خرسها درحال از دست دادن قدرت خود هستند.
الگوی کازیمودو (Quasimodo)
کازیمودو قطعاً معتبرترین و قدرتمندترین نوع الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال برای شناسایی موقعیتهای بازگشتی است که اگر بعد از یک روند صعودی یا نزولی چشمگیر رخ دهد، قابلاطمینانتر و قویتر است. ساختار این الگو بسیار ساده است.
روند صعودی: قیمت در روند صعودی، نقاط پیک (بیشینه) و نقاط کف (کمینه) بالاتری ایجاد میکند. سپس قیمت از آخرین نقطه بیشینه سقوط کرده و یک نقطه کمینه جدید تشکیل میدهد که مقدار آن از نقطه کف قبلی کمتر است. نقطه کمینه جدید نشان میدهد که بازار از گاوی به خرسی تغییر کرده است.
روند نزولی: قیمت در روند نزولی، نقاط پیک (بیشینه) و نقاط کف (کمینه) پایینتری ایجاد میکند. سپس قیمت از آخرین نقطه کمینه صعود کرده و یک نقطه بیشینه جدید تشکیل میدهد که مقدار آن از نقطه بیشینه قبلی بیشتر است. نقطه بیشینه جدید نشان میدهد که بازار از خرسی به گاوی تغییر کرده است.
الگوی بازگشتی اسپایک (V)
بیشتر الگوهای بازگشتی اسپایک (که V-Reversal نیز نامیده میشوند) پس از یک روند شدید و تندوتیز شکل میگیرند و در آنها جهت قیمتها بدون هیچگونه علامتی معکوس میشوند. چنین شرایطی اصلاً زمان مناسبی برای معامله نیست و توصیه میشود در طول آن تا حد امکان از بازار دور بمانید. گاهی اوقات زمانی که یک اسپایک رخ میدهد، تنها کاری که از دستمان برمیآید بررسی عوامل نوسانسازهای بازار است.
الگوی بازگشتی نعلبکی
الگوی ته گرد (نعلبکی) نوع دیگری از الگوهای بازگشتی است که برخلاف الگوی اسپایک، شکلگیری آن بیشتر طول میکشد و قیمتها به تدریج تغییرجهت میدهند. این الگو معمولاً در نمودارهای هفتگی یا ماهانه چندین سال را بررسی میکنند، قابل مشاهده است.
کلام آخر
الگوهای بازگشتی نسبت به سایر الگوهای قیمت نادرتر هستند. از طرف دیگر قابلیت اطمینان و نسبت پاداش به ریسک در آنها بسیار زیاد است، زیرا این الگوها میتوانند مقدمه یک روند جدید باشند و چه موقعیتی بهتر از شناسایی یک روند از نقطه شروع؟
البته معامله گران باید به خاطر داشته باشند که الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال صرفاً نشانههایی برای تحلیل فنی بازار و پیش بینی روند قیمتها بوده و نمیتوان به آنها به چشم قوانین مطلق اقدامات بعدی خود نگاه کرد؛ همچنین درست مثل سایر ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی، از الگوهای بازگشتی میتوان به صورت مجزا یا در کنار سایر ابزارهای موجود برای تحلیل و تقویت فرضیات معاملاتی خود استفاده کرد.
شما برای پیشبینی بازار کدامیک از الگوهای معرفی شده را ترجیح میدهید؟ علت آن چیست؟ اگر تجربهای در این زمینه دارید، نظرات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاه شما